کعبه...

[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:16 | |

رفت...

[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:15 | |

نفس...

زمانی نفسش بودم ...امابعد شدم عامل

تنگیه نفسش ,

 رفت سراغ یک تازه نفس...

[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:15 | |

می مانم میروی...

مــ ــے مـ ـآنـَ ـمــ

مــ ــے رَوے

لعـ‗__‗نـَـت بـ ـﮧ ا ـیـטּ اَفـ ـعـ ـآلـ

ڪـﮧ مـ ـآندَن رـآ بَـراے مَـטּ

وَ رَفـتـ ـטּ رـآ بَراے ِ تــُ صَـ ـ ـ ـرفــ ڪرد.

[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:14 | |

پاداش عشق...

                                                         تنها

                                              پاداش

                                عشق

                    تجربه ی

         عاشقی

  است    ♥

[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:14 | |

عشق ومحبت..

عشق و محبت دیگر خریداری ندارد. زندگی شده قصه ی همان مرد یخ

[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:13 | |

خدا...

[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:13 | |

چقدسخته...

چقدسخته دستهای کسی روکه دوستش داری تودستای کسه دیگه ای ببینی ونتونی

چیزی بگی جزاینکه بگی آهای غریبه مواظب عشقم باش دنیای منه ولی خودش

بی خبره.

[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:13 | |

دیروزخواب دیدم...

دیروز خواب دیدم با یک دسته گل اومده بودی به دیدنم،

با یک نگاه مهربون...

همون نگاهی که سالها آرزو شو داشتم و از من دریغ می کردی،

گریه کردی و گفتی دلت برام تنگ شده، ولی من فقط نگات کردم..

وقتی رفتی سنگ قبرم از اشکت خیس شده بود. . . . .

[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:12 | |

خاطره

[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:12 | |

دلم پراست...

دلم پراست:

پر پر پر...

آنقدر که گاهی اضافه اش ازگوشه چشمانم می چکد

[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:11 | |

جدایی...

[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:11 | |

سرشارم ازتنهایی...

یه دریا اشـــــــــــــــک برای ریختن دارم…

یه دل گرفته…

یه زندگی پر از خالــی…

من سرشارم از تنــهایـــــــــی…

[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:11 | |

خدایا هیچ تنهایی رو...

[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:10 | |

تنهاگذاشت...

پسری متوجه شد که 5 دقیقه دیگر میمیرد؛

این پیام را نوشت:"من میروم، با من میای؟"

و یکی برای دوستش و یکی برای دوست دخترش فرستاد...

بعد2دقیقه دوست دخترش جواب داد: من گیرم! کجا میخوای بری؟ نمیتونم بیام، تنها برو

عزیزم...

پسرک قلبش بیشتر درد گرفت

.
بعد از 2 ثانیه...

دوستش پیام داد که؛ نامرد کجا میری بدون من؟ دهنت سرویسه اگه بری... واسا من

اومدم...

پسرک خندید و چشمانش را بست و بعد ازچند ثانیه قلبش گرفت و مرد

[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:10 | |

سکوت...

بعضی وقتا سکوت میکنی

چون اینقدر رنجیدی که نمیخوای حرفی بزنی…

بعضی وقتا سکوت میکنی

چون واقعا” حرفی واسه گفتن نداری…

گاه سکوت یه اعتراض …

گاهی هم انتظار…

اما بیشتر وقتا سکوت واسه اینه که

هیـچ کلمه ای نمیتونه

غمـی که تـو وجـودتـــ داری تـوصیـفــ کنــه.......!

[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:9 | |

به جـــای مـــن یکـــی دیگـــه رو پیـــدا کـــرد...

میبینـــی خـــدا ...

داشتیـــم بـــازی میکردیـــم

اون رفـــت چشـــم گذاشـــت و

مـــن رفتـــم قایـــم شـــدم

امـــا اون

به جـــای مـــن یکـــی دیگـــه رو پیـــدا کـــرد

ومـــن بـــرای همیشـــه گـــم شـــدم .................!!!

[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:9 | |

خسته ام...

خسته ام...

ازحرف هایی که زنده به گور گشت در گورستان دلم

[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:9 | |

مردانگی

[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:8 | |

دل شکسته

دل شکسته را بند هم که بزنی ، بی فایده است ؛

هر کاری

 بکنی باز هم غم و غصه از ترک هایش چکه

می کند

[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:8 | |

تَــ ــرڪ ڪَرבَטּ یـ ـآב تــــــ ــ ـــפּ…

نیمـ ـہ شَبـ ـ اَستـــ ــ اتـ ـاقِ تـ ـاریڪـ…

بـ ـآلِـ ـش פֿـیسـَـ ــم…

دلِـه تَنــ ـگــم...

פּ بـ ـآز مَنـَـ ـم

ڪِـ ـہ اَز בَر בِ בِلتَنــ ـگے…

مُچـ ـآلـ ـہ میشَــפּҐ زیـــ ـــرِ پَتـــפּ…

تمـ ـآҐ اُستـפֿـפּآטּ هایـَ ـم تیـــــــ ــــــر میکِشَـ ـב

تَــ ــرڪ ڪَرבَטּ یـ ـآב تــــــ ــ ـــפּ…

از تَـ ـرڪ اِعتیــــ ـــــــــاב هَـ ـم

سَـפֿتــــ تـَ ـر اَستــــــ ـ……!

[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:8 | |

نسوزون ...

این روزها



برد باکسی است که بی رحم باشد



از دلت که مایه بگذاری سوخته ای.....

[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:7 | |

بیکسی...

[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:7 | |

دوست داشتن واقعی...

وقتی کسی واقعا یکی را دوست دارد ،

حتی نمی تواند فکر دوست داشتن دیگری را بکند .

[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:6 | |

دوست دارم...

[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:6 | |

تنهایی..

[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:4 | |

باید مغروربود....

باید مغرور بود


دور از دسترس


باید مبهم بود و سرسنگیـن!


خاکـی کـه باشـی آسفالتت مـیکنند


و از رویت رد مـیشوند...

[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:3 | |

گدایی محبت...

[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:3 | |

مترسک...

[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:2 | |

دوست داره!

وقتی دستت تو دست عشقته و آروم یه فشار کوچیک به دستت میده ...

بی تفاوت ازین فشار رد نشیا

داره باهات حرف میزنه

...

میگه دوست داره!

میگه هوات و داره!

میگه حواست به من باشه!

میگه حواسش بهت هس!

میگه تنها نیستیا!

میگه....

تو هم همینجور که دستت تو دستشه

آروم انگشت شصتت و بکش رو انگشتاش...


آره

یه وقتایی بی صدا و بی نگاه حرف بزنین

[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:2 | |